بس رفیع است مقام ام بنین
گوهراست هرکلام ام بنین
همچوزهرا،به عاشقان علـــے
واجب است احتــرام ام بنین
تاعروس سرای حیدرشد
جانشین بتول اطهرشد
غمسرای علی صفا بگرفت
خانه اش رشک عرش داورشد
دم ِآن آستانه بنشست و
گفت دلدادهٔ تـولایم
درِاین خانه ڰــر قبول افتد
ازدل وجان ڪنیز زهرایم
بانوان مدینه؛میگــویم
من نه سودای سروری دارم
خادم کودکان زهــرایم
دردلم عشق حیدری دارم
همسربالیاقت مــولا
اُسوهٔ عفت و فداکاری
همچویک مادر از دل و جان کرد
ازبنات علی پرستـــــــــــــاری
چار هدیه به او خدا بخشید
یک مه و سه ستارهٔ رخشان
هرچهارهدیه رافدایی داد
دررهِ عشق حضرت جانان
ماندوآموخت او به اولادش
درس آزادگی و عزّت را
بس دمادم به گوش آنها خواند
پاســــــــداری از ولایت را
زان سبب بودتاقیامت ماند
سبزوآبادباغ احساسش
از مزایای لطف مادر بود
شهره شد دردوعالم عباسش
دم به دم بر بنین خود میداد
درس ایثار و استقامت را
پرورش دادتاکه بشناسنــد
راه آزادی و شهادت را
دربیان فضائلش این بس
که شده یاورِ علیّ وحید
بعدِقرنهاست کاین مهین بانو
شده الگوی مادران شهـــید
سرزد از دامنش مهی کَــز او
شدمسیر شرف چــراغانی
پیرو مکتب ابالفضلش
میشود"قاسم سلیمانی"...
- جمعه
- 29
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 11:34
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمدرضا محمدی (ناعم)
ارسال دیدگاه