• چهارشنبه 16 آبان 03


آمدی با رأس خونین ای پدر

1234

آمدی با رأس خونین ای پدر
 لاله ای در دست گلچین ای پدر
خیر مقدم دیدن ماه رُخت
 بر دلم بخشیده تسکین ای پدر
می شود با چلچراغ اشک من
 امشب این ویرانه تزیین ای پدر
اشک سرخ و چهره زرد، و تن سیاه
 سفره ام گردیده رنگین ای پدر
از غمت هر شب نخفتم تا سحر
شاهد من بود پروین ای پدر
من گل نشکفته، پرپر گشته ام
وای از بیداد گلچین ای پدر
هر چه تلخی دیده ام از راه شام
 شور عشقت کرده شیرین ای پدر
رونمای روی تو جان می دهم
چون مرا نَبْوَد به از این، ای پدر
شاعر:علی انسانی

  • پنج شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 5:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران