تمامِ هستیِ عالَم برای فاطمه است
ولای حضرتِ حیدر، ولایِ فاطمه است
یقین به قلبِ خلایق همیشه سُلطان است
همان کسی که به عالَم، گدایِ فاطمه است
(شَفیعه ی دوسَرا، فاطمه سلامٌ عَلَیک)
خوشم که سائل کوی و سرایِ فاطمه ام
قبول اگر کُنَدَم من، گدایِ فاطمه ام
زِ لطفِ و مَرحَمتِ آلِ او، خدا خواهد
فدای آلِ علیّ و فدایِ فاطمه ام
دلیل خلقت عالَم جنابِ فاطمه است
تمامِ آتشِ دوزخ عِتابِ فاطمه است
قیامتی که همه خوف و واهِمه دارند
حساب دستِ علیّ و کتاب، فاطمه است
لِوایِ فاطمه دائم، گرفته بَر دوشَم
زِ جامِ مِهرِ ولایَش، همیشه مِی نوشَم
سؤال شد اگراین، جامه ی سیاهَت چیست
عَزای مادَرم آمد، سیاه میپوشَم
تَمامِ عالَمِ امکان، صفاسی فاطمه دی
بوتون شکسته اورکلر، جَلاسی فاطمه دی
حسینه نوکَر اولانلار، بونی یقین ایتسین
تَمامِ اَهلِ ولانین، آناسی فاطمه دی
ولایَت اَهلینه زهرا، عنایت ایلیه جاق
مسیرِ عزّته حتماً، هدایت ایلیه جاق
علی سوونلره اولسون بَشارتِ اَبَدی
قیامتین گونی زهرا، قیامت ایلیه جاق
کَرَمده فاطمیه یوخدی بیر نَفر هَمتا
همیشه ایلیوب احسان، منه گُلِ طاها
قالاندا (بیکَس) و تنها،بودور منه عادَت
گیدَر غَمیم اوره گیمدن، دییَنده یا زهرا
- یکشنبه
- 1
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 14:32
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مهدی عبادی(بیکس)
ارسال دیدگاه