عیدمان آغاز شد، آمد بهارِ واقعی
دل به آرامش رسید از این قرارِ واقعی
ماه رؤیت شد در آغوش امام عسکری(ع)
دل شد امشب صاحبِ دلدار و یارِ واقعی
پر شد از عطر گل نرگس تمام سامرا
تا به دنیا آمد آن امیدوارِ واقعی
ناامید از من نشد، بخشید و با لبخند گفت
میشود یکروز آخر افتخارِ واقعی
حیفِ قلبم را که بسپارم به دست این و آن
شد أباصالح(عج) برای من نگارِ واقعی
نیمۂ شعبان رسید و وای بر من! برنگشت...
اسم و رسمم باز هم شد شرمسارِ واقعی
جشن میلادش کنار کعبه میشد دیدنی
انتظارم بود اگر یک انتظارِ واقعی
توبه هایم با دعای عهد بالا میرود
میدهم جان پایِ این قول و قرارِ واقعی
عاقبت می آید و واللهْ دارد لذتی
در کنارش زندگی در روزگارِ واقعی!
- یکشنبه
- 8
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 14:43
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه