بند اول
غلامِ خونه ی امامِ مجتبیٰ منم
به یاده غم و غربتش به سینه میزنم
عنایتِ شاهه کرم شامله حالمه
که من حسینی شده ی دسته امام حسنم
نمیترسم از کسی تا هستی تو باهام
نمیفته اِسمتون یه لحظه از لبهام
کوریه چشمه شتر سوار اینو میگم
تا اَبد مدیونت شده دینه اسلام
ساقیِ جامِ عسل،حبِ تو خیرالعمل
اُسوه ی صبر و وقار،فاتح جنگ جمل
ای گل گلها حسن،یوسفِ زهرا حسن
بچه شیر حیدری،ای یلِ یلها حسن
سیدی یا مجتبی
بند دوم
از غصه ی بقیع ببین بارونیه چشام
ساختن یک حرم شده رؤیای این شبام
تا میکشم نفس شعاره زندگیم اینه
که من حسینی شده ی دسته امام مجتبام
شکرُلِله که منم ریزه خوره خانَت
یاحسن تو شمعی و من همچو پروانت
بینه جَمعِ عاشقا و خیل نوکرهات
میدونی که شده ام مجنون و دیوانت
دلبر و دلداره من،سرور و سرداره من
مستم از ذکر حسن،افضل الاذکاره من
صاحبِ فضائلی ، مرتضی خصائلی
سبط مصطفی حسن،فاطمه شمائلی
سیدی مولا حسن
- یکشنبه
- 8
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 21:3
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه