بند اول
امان امان از غربت و(غصه ی جانکاه3)
خواهره تو جای نفس(هی میکشه آه3)
هَمهَمه شد دوروبرت، سنگ میزدن بر پیکرت
رفتی تو گودال
سنان پست بی حیا،با نیزه میزه بی هوا
میونه جنجال
ریخته رو خاکا،خونه تن تو
بردن غنیمت پیرهن تو
(واویلتا2آه وواویلا3)
بند دوم
از روی تل میدیدمت(به زیره خنجر3)
دیدم کناره بدنت(افتاده مادر3)
به زیره دشنه ی جفا،میزدی دست و پا اخا
عزیز خواهر
تارفت سرت به نیزه ها،مارو زدن حرومیا
خیلی برادر
آتیش زدن به خیمه های تو
ریختن به دوره دخترای تو
(واویلتا2آه وواویلا3)
بند سوم
تو اهلبیت نبود داداش(حرف حقارت3)
زینب با شمر و حرمله (میره اسارت3)
کوچه های کوفه وشام،خواهرتو سنگ روبام
آبرو ریزی
مجلس اَغیاروای من،میون اَنظار وای من
حرف کنیزی
بزم شراب ودختره حیدر
رأس بریده زینب مضطر
(واویلتا2آه وواویلا3)
- دوشنبه
- 9
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 18:21
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه