بند اول
این لحظه های آخرم،یاده داغه مدینه ام
بیاده صورته کبود،مسمارو زخمه سینه ام
غربته بابامو دیدم ، میونه آدمای پست
قنفذباضربه ی قلاف،بازوی مادرو شکست
وای
مغیره با شلاق و تازیانه
مادرمو میزد چه ظالمانه
مشت ولگد میزد چه وحشیانه
(واویلتا2)واویلا
بند دوم
کلی درد و مصیبته،توی سینه ی من خدا
از مصائبه کوفه و اسارته شامه بلا
هنوزم روی تنمه ، آثاره تازیونه ها
چادره من آتیش گرفت،توی غارته خیمه ها
وای
جسمه برادرم غریب و بی حال
افتاده بود رو خاکا بین جنجال
غرغه به خاک وخون میونه گودال
(واویلتا2)واویلا
بند سوم
در حاله احتضارمو،میسوزم از کُلِّ وجود
اهلبیته خدا کجا محله ی قوم یهود
آتیش و خاکستر و سنگ،میریختن روی سرمون
با دسته بسته ماها رو ، بزم شراب بردنمون
وای
مجلس نامحرم و خیل اغیار
دختره فاطمه کجا و انظار
دیدنه خیزران و صورته یار
(واویلتا2)واویلا
- چهارشنبه
- 11
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 21:24
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه