ما کویر تشته
تویی اقا باران
تو بیایی می شه
شب دوری پایان
با حضورت دنیا
خیلی زیبا تر شد
با حضورت دنیا
دنیای دیگر شد
می بینی روز من
سیاهه چون مویت
کی اقا پا می ده
دیدنه ان رویت
دیدنه روی ماه تو اگه یه روزی پا بده
با گوشه ی نگاه تو حاجتم و خدا بده
دلی به تو بستم دلی پریشونه
شده دل مستم دیونه دیونه
ای حبیبم
بیا اباصالح ای گل فاطمه
روی لب ها ذکر
کجایی تو اقا
یه روز بارونی
میای تو اقا
من و دوری از تو
محاله ممکن نیست
روز و شب ها بی تو
کم تر از مردن نیست
ماه و از رو بردی
پس که زیبا هستی
نمی خوام من یاری
دلبرم تا هستی
کسی که یاری مثل تو داره بیاره بیاره
یه سر زلفت و تموم عالم نداره. نداره
تو ماه دلارایی
امیر دل هایی
تو دلبری تو دلبری
دلبر زهرایی
نداری تایی و
نداری هم تایی
از تبار خورشید
پسر زهرایی
تو بیایی پر می شه
همه جا از خوبی
ریشه کن ظلم می شه
میخ تو می کوبی
کنار کعبه که
رجزو می خونی
بت های عالم رو
سر جا می شونی
اگه ان ماه نمونه
رخ خود را بنمونه.
همه بت های جهان را
سر جاشون می نشونه
یگانه تمثال علی یا اباصالح
منتقم ال علی یا ابا صالح
امیدو امال علی یا ابا صالح
یبن الزهرا یبن الزهرا
رضا نصابی
فرزاد جعفری
- یکشنبه
- 15
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 21:45
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه