به بهانه ی شب زیارتی
حسین جان
شور شیرین غمت در سر سودایی ماست
از همان کودکیم ذکر تو لالایی ماست
مادرم گفت بگو ذکر حسین جان گفتم
هرکجا پای نهادم ز تو آقایی ماست
گریه کردم ز غمت اشک مرا صیقل داد
اشک چشمم سبب دیدن و بینایی ماست
جون کوی تو شدن منصب شاهنشاهیست
خاک کوی تو شدن شاهد زیبایی ماست
تا به خاک تو فتادم تو بلندم کردی
سر به زیر آمدنم موجب بالایی ماست
غربت تو بخدا خانه بدوشم کرده
آه غربت زده ات موجب تنهایی ماست
- چهارشنبه
- 18
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 21:45
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه