سمته کاظمینتون پر میزنم
در خونتون و من در میزنم
رو نده ام از همه جاواومدم
روبه تو موسی ابن جعفر میزنم
دست خالی مو ببین
پر کن از کرم اقا
تنها از تو من می خوام
سفر کربو بلا
بمیرم برای غصه های تو
برا بغضه خسته ی صدای تو
بمیرم که در غل و زنجیر بوده
یه عمره که اقا دست و پای تو
عمری روی لب تو
اسم شاه سر جدا
گریونه چشمای تو
از داغ کربو بلا
بمیرم برای خواهر تو شاه
خنجر تشنه و حنجر تو شاه
دوازده ضربه زدو جدا میکرد
ازقفا به سختی که سرتو شاه
میدیدش از روی تل
شنیدم که خواهرت
چهل تا نعل رد شدن از
پاره های بدنت
- چهارشنبه
- 18
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 22:15
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه