بنداول زبانحال مستمع
دلم خونه_چشام بارونه بازم من
به تن دارم _دوباره رخت ماتم من
گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع)
عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع)
چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا
بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا
چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون
بمیرم که_نداره غصه هات پایون
غریب آقام غریب آقام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بنددوم
چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو
چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو
چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار
چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار
چهار ده سال کشیدی سختیا اقا
چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها
⚫️
بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو
شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زبانحال امام کاظم
غریبم من _اسیر این سیاه چالم
غریبم من_میره تا آسمون نالم
رضا جانم _کجایی هستی بابا
رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا
خلاصم کن _خداوندا ازین زندان
خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان
خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون
خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون
غریب آقام غریب آقام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بندچهارم گریزبه کربلا
می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو
زده آتیش_ تموم تارو پودم رو
می سوزم من _ به یاد لبهای سقا
یادجدم_ بیاد روز عاشورا
میسوزم من _به یاد راس بریده
لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده
می افتم من_به یاد لحظه ی اخر
یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر
حسین جانم حسین جانم حسین جانم
- چهارشنبه
- 18
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 22:20
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه