مژده ی وصل
جمعه های انتظار
بیقرارم قرار میآید
عاقبت تک سوار میآید
آن سفرکرده بازمیگردد
بعد سرما بهار میآید
دشت وصحراشده پرازمجنون
در جنونم نگار میآید
من گرفتار درد هجرانم
دردهایم بکار میآید
یک نفر زآن چهارده مانده
آخرین هشت و چار میآید
هیبتش حیدری ست بسم الله
وارث ذوالفقار میآید
ناامیدان ز جای برخیزید
دُّر نایاب شاهوار میآید
- پنج شنبه
- 19
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 23:2
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه