• پنج شنبه 1 آذر 03

 سیدبشیر حسینی میانجی

در سوگ شهید حاج قاسم سلیمانی -(یار ما شانه به هر زلف پریشان زد و رفت)

467
-1

یار ما شانه به هر زلف پریشان زد و رفت 
با دلی پاک قدم در ره جانان زد و رفت 

همّت و حشمت سردار سلیمانی بین 
پشت پا بر همه‌ی ملک سلیمان زد و رفت 

خوب فهمید که داعش ز کجا می‌خورد آب
تیشه بر ریشه‌ی آن لشکر شیطان زد و رفت 

دشمن از طرز نگاهش همه جا لرزان بود 
به خط و نقشه‌ی دونان خط بطلان زد و رفت 

تربیت کرده هزاران نفر از جنس خودش 
غوطه در چشمه‌ی عرفانی سلمان زد و رفت 

حاج قاسم” شده عنوان خبرهای جهان 
سیلی سخت به روی عربستان زد و رفت 

پدر بچّه یتیمان شهیدان شده بود 
بوسه‌ها بر سر و سیمای یتیمان زد و رفت 

در شب جمعه دعایش به اجابت که رسید، 
دل به دریای پر از آتش و طوفان زد و رفت 

در فراقش همه‌ی امّت اسلام گریست 
دم به دم دم ز مسلمانی و قرآن زد و رفت 

شد جدا از بدنش دست کریمانه او 
دست بر دامن سقّای لب‌عطشان زد و رفت 

چون کبوتر نجف و کرب و بلا را پیمود 
بال و پر در حرم شاه خراسان زد و رفت 

در غمش سوخت دل سیّد علی خامنه‌ای 
داغ ماتم به دل امّت ایران زد و رفت 

قول صائب” چقَدَر حُسن خِتام است `بشیر”! 
(آه از این شمع که آتش به شبستان زد و رفت) 

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران