از راه رسید مسافر تو
قامت خمیده زائر تو
چهل روزه تو رو ندیدم
بعد تو من چه ها کشیدم
از این زمونه دل بریدم
هجده تا محرم دادم اما
به دشمنت ندادم حتی
نخی ز معجرم آقا
(ای وای از این غم )
روی لب من آه و ناله
نگیر سراغی از سه ساله
یه شب توی خرابه پیش
سر تو رفت برای همیشه
با دلی که مثل آتیشه
چهل روزه که غصه خوردم
فرقی نداشت زنده و مردم
پاشو برات کفن آوردم
(ای وای از این غم )
شاعر : اسماعیل شبرنگ
از کتاب : شبهای محرم 4 صفحه 74
برای اطلاع از جزئیات کتاب و نحوه تهیه آن بر روی تصویر کتاب کلیک کنید
- دوشنبه
- 4
- دی
- 1391
- ساعت
- 19:1
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه