جوانانِ بنی هاشم
سوی میدان شدن عازم
یکی از دیگری سرتر
به نام حضرت قاسم - عزیز الله مدد قاسم
ندا آمد صدا ای جان
صدایی در دل میدان
میان معرکه فریاد
عمو جانم سنه قوربان - عزیز الله مدد قاسم
پا به میدان زدو میدان گردوخاکی رخداد
دست به شمشیر زد این نوجوان تازه داماد
تا سر چهار پسر ازرق شامی افتاد
امیرو سرور قاسمه
نور کوثر قاسمه
عشق مادر قاسمه
قلب لشگر قاسمو
کیمیاگر قاسمه
مثال حیدر قاسمه
در و گوهر قاسمه
نطق جوهر قاسمه
می و ساغر قاسمو
حیرت آور قاسم
قاسم مدد یا قاسم
............................................
بند دوم
تو بی همتا قدت رعنا
نگاه تو پُر از معنا
حسینی خوی تو قاسم
حسنی روی تو زیبا - عزیز الله مدد قاسم
کمان ابرو سیه گیسو
برومندی به هر بازو
حریفانت همه از دَم
به پیش تو زدن زانو - عزیز الله مدد قاسم
مات و مبهوت همه جوشن او پیرهنش
انبیا پشت سرش لحظهی عازم شدنش
زمین لرزید ز فریاد انا بن الحسنش
قامت طوبا قاسمه
تیغ برنا قاسمه
ماه زیبا قاسمه
عرش اعلا قاسمو
دین و دنیا قاسمه
تمام قرآن قاسمه
تیغ بران قاسمه
شیر غران قاسمه
مثل طوفان قاسمو
روح و ریحان قاسم
قاسم مدد یا قاسم
- دوشنبه
- 23
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 20:20
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی جواد محمدی
ارسال دیدگاه