چادر معجر خلخال
همه رو بردن منو آزردن کجایی بابا
آزار بسیار جنجال
شده تو گودال تن تو پا مال کجایی بابا
تو دست گرفته ، موهامو از پشت
میزد به رویم ، با لگد و مشت
زبونم از ترس ، لکنت گرفته
گله سر من ، آتیش گرفته
عمو کجایی گوشواره بردن
جلو ی زینب شراب میخوردن
یارالی بابا.....
................
(بند دوم)
نیزه شمشیر خنجر
به روی حنجر خواهرت پرپر آه و واویلا
مادر مضطر خواهر
جلوی دختر بریده حنجر آه و وایلا
دورو ور من شمر نا نجیب
میون گودال خنجری عجیب
سرتو خونی تو دست خولی
بزم شراب و قوم یهودی
با سر اصغر بگو چی میشه
به روی نیزه که جا نمیشه
یارالی حسین
- چهارشنبه
- 25
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 20:10
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی جواد محمدی
ارسال دیدگاه