شنیده ام که خودت در زمان پر زدنت
بروی خاک رها گشت پیکر و بدنت
هزار لاله روان شد ز گوشه دهنت
غریب بودی و خون شد تمام پیرهنت
ز سوز زهر اگرچه به خویش پیچیدی
ولی زمان غروبت جواد را دیدی
اگرچه جز پسرت کس نبود در بر تو؟
ولی ندید تنت را به خاک خواهر تو
به زیر سم ستوران نرفت پیکر تو
اسیر پنجه سرنیزه ها نشد سرتو
حسین گفتم و قلبت شکست آقا جان
به دل غبار محرم نشست آقا جان
شاعر : محمد علی بیابانی
- سه شنبه
- 5
- دی
- 1391
- ساعت
- 18:53
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه