• چهارشنبه 23 آبان 03


شور قتلگاهی حضرت رقیه(س) -(خداروشکر از پدرم بالاخره خبراومد )

384

خداروشکر از پدرم 
بالاخره خبراومد 
اومدبرای دیدنم 
توخرابه هم سری زد 
اگرچه چیزی ندارم 
ازت پذیرایی کنم 
یه جون ناقابلی هست 
فدای بابایی کنم 

من  الذی ایتمنی

یه سئوالی ازت دارم 
سرتو رو کی بریده 
کدوم نامرده بی حیا 
رگهاتو ازهم دریده 
یک شب که تو بیابونا 
به روی سنگاخوابیدم 
بالگد ضجرلعین
 یهویی از خواب پریدم 
بابا هنوزتوگوشمه 
اون حرفای زشت و بدش
کل تنم درد میکنه 
از ضربه ی اون لگدش 
من الذی ایتمنی


عمه جانم (۲)عمه جان قدکمانم دستم به روی گونه هام 
سرم همیشه پایینه 
نکنه بچه ای بیاد 
کبودی هامو ببینه 

توبازی شون رام نمیدن 
میگن بروتواسیری 
تمومه موهات سپیده 
بچه که نیستی توپیری

عمه جانم (۲)عمه جان قدکمانم

 خداکنه که باز نیان 
دوباره طعنه میزنن 
سرگرمی شون همین شده 
بالکنت هی حرف میزنن
عمو جونم (۲) عموجون مهربونم 

هرکی که دیدصورتمو
گفت که چرا اینجوریه؟؟؟!!!!
پیشش نرید واگیر داره 
این یه مریضه مسریه 

یه نانجیبی هم اومد 
گفت جای رد سیلیه 
حقش بوده، ولش کنید 
یه بچه ی خارجیه,

  • دوشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 1.87 MB
تعداد بازپخش 15
تاریخ بارگذاری دوشنبه 30 فروردین 1400 18:51
حجم فایل 2.76 MB
تعداد بازپخش 10
تاریخ بارگذاری دوشنبه 30 فروردین 1400 18:51
حجم فایل 2.27 MB
تعداد بازپخش 7
تاریخ بارگذاری دوشنبه 30 فروردین 1400 18:52

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران