بند اول
تواین بیابونا گرگای بی حیا
باکعب نی میرن دنبال بچه ها
ازسمت خیمه ها داره میادصدا
هرکی یه گوشه ای دادمیزنه بابا
وااای
جونم به لب رسیده از اتیش و دود
وااای
عمه ببین صورت من شده کبود
وااای
گهواره و گوشواره وانگشترو
وااای
دارن به غارت میبرن هرچی که بود
سیدتی رقیه مولاتی رقیه(س)
بند دوم
بریده حنجرت می خنده دشمنت
کاشکی میشد برات بمیره دخترت
چی شده پیکرت کجاست انگشترت کی برده بود سرت بیچاره مادرت
بابا
یادم میادلحظه های سخت عذاب
بابا
یادم میادقوم یهود و ناثواب
بابا
سربریده تو چقد چوب میزدن
بابا
تومجلس بزم می و بزم شراب
مولاتی رقیه سیدتی رقیه (س)
- سه شنبه
- 31
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 15:49
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید مراد زاده
ارسال دیدگاه