بابا
بدون تودنیاسرابه
حتی یه لحظه شم عذابه
حاجتمو امشب روا کن
منو ببر ازین خرابه
بابا
ببین تو قلب مضطر من
نمونده مویی به سر من
خوب شد نبودی که ببینی
اتیش گرفته معجر من
بابا
نظر نما که دختر تو
شده شبیه مادر تو
ازان زمان که روی نیزه
بریده دیده حنجر تو
بابا حسین من حسین مظلوم
بابا
چشام دیگه نداره سویی
سرم دیگه نداره مویی
گریه م ولی برای اینه
چراتو بریده گلویی
بابا
راه نفس به سینه بسته
دردی به پهلویم نشسته
ضجر لعین باضرب سیلی
دندونام و چه بدشکسته
بابا,
غارت شده انگشتر تو
گوشواره هی دختر تو
ازتیزی های نوک نیزه
چیزی نمانده از سرتو
بابا حسین من حسین مظلوم
- چهارشنبه
- 1
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 22:28
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید مراد زاده
ارسال دیدگاه