هرچه بادا باد هستم با حسن
خانه کرده در دلم مولا حسن
می دهم دل را به دستانِ کریم
آنکه باشد نامِ او آقا حسن
مجتبایی می شوم ای عاشقان
بازهم با گفتنِ یک یا حسن
عزّتی داده به لفظِ بندگی
معنیِ آیاتِ کرّمنا حسن
ارشدِ اولادِ حیدر گشته است
زاده ی صدّیقه ی کبرا حسن
"آبرو بخشِ حریمِ اهل بیت"
"اکفیانی یا کریم اهل بیت"
بعدِ حیدر می شود با اقتدار
شهریار است شهریار است شهریار
رزمِ او بینِ جمل ثابت نمود..
شیر بی باک است بینِ کارزار
ارثیه دارد ز بابایش علی..
در کَفَش دارد عنانِ ذوالفقار
عایشه از دیدنش ترسیده است
برده از این پیرزن تاب و قرار
شانِ او یک روز می گردد عیان
می شود قدرش یقیناً آشکار
"من اسیرِ عزّت و آقایی اش"
"مات هستم از دلِ دریایی اش"
رفتنم جای دگر اصلاً خطاست
با دلم هرجا که باشد آشناست
زاده ی زهرا بقدری عاشق است
خانه اش مملوِ از شاه و گداست
بخششِ او نازها دارد ز پی
انتهای بخشش اش بی انتهاست
دست می گیرد ز هر افتاده ای
رونقش در جلوه های کربلاست
"عاشقی کردیم با لطفِ حسن"
"عاقبت کرده است ما را سینه زن"
- شنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 18:58
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه