بنداول
مادر کوثری تو ای بانو
بر زنان سروری تو ای بانو
فخرت این بس بود که در عالم
بر نبی همسری تو ای بانو
بهر سیر زنان در این عالم
نیک بال و پری تو ای بانو
بر امامان همه تویی مادر
محرم حیدری تو ای بانو
اولین بانوی مسلمانی
از همه سرتری تو ای بانو
دین ز سرمایه ات قوام گرفت
احمد از همتت دوام گرفت
بنددوم
ای کنیز تو حضرت حوا
مونس و همدمت شده زهرا
آسیه، ساره ،حضرت مریم
شده اند خادمه ز شوق ترا
دامنت پرورش دهد کوثر
ریزد از چادرت عفاف وحیا
در ره دین مصطفی با عشق
همه هستی خود نموده فدا
بر همه بانوان تویی الگو
چونکه داده سلام برتوخدا
تو که مادر بزرگ ساداتی
مستجاب الدعای حاجاتی
بندسوم
وقت کوچت رسیده گریه مکن
نبی از غم خمیده گریه مکن
بین که زهرا کنارت استاده
داغ هجرت خریده گریه مکن
در همین کودکی ببین بانو
بار هجران کشیده گریه مکن
چشم وا کن ببین سپیده دمید
ای تو بختت سپیده گریه مکن
لااقل رحم کن به فاطمه ات
طعم هجران چشیده گریه مکن
فاطمه آمده است پنهانی
حال زارش مگر نمیدانی.....؟
?بندچهارم
خیز بهرت کفن مهیا شد
در جنت به روی تو وا شد
در غمت مصطفی ز پا افتاد
غصه ات بین سینه اش جا شد
سخت باشد مرگ مادرها
شاهد مردن تو زهرا شد
حرف مادر زدم دلم لرزید
بهر روضه گریز پیدا شد
مادری در مدینه افتاده
داغدارش ببین که مولا شد
شد پرستار مادرش زینب
گریه میکرد از غمش هرشب
بندپنجم
مادری روی خاک افتاد و
با رخ لاله گون جان داد و
ناله ی کودکی بگوش آمد
سر بدیوار غصه بنهاد و
آتش فتنه شعله ور گشته
هستی نه فلک بر باد و
دود و آتش به خانه افتاده
ریخت بر هم تمام بنیاد و
کربلا آتش و شرار از کین
یکدم آمد حسین در یاد و
بی کفن جسم شاه افتاده
همه عالم حسین آباده
- شنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 19:5
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه