بند اول
اومده امشب، بر کل عالم، امام و سرور
کرده تجلّی، جلوه ی نورِ، حضرت داور
رسیده از راه، سبط کریمی، بر آل طاها
خنده نشسته، روی لبای، علی و زهرا
جانم حسن جان...
بند دوم
در نیمه ی ماه، کریم ، اومد به دنیا
در بر گرفته، قنداقه اش را، حضرت زهرا
نور وجودش ، نگاه نازش، دارد تماشا
می زند امشب، بر روی ماهش، گلبوسه بابا
جانم حسن جان...
بند سوم
از نور رویش، امشب چراغان، عرش خدا شد
از مقدم او، بیت ولایت، هم با صفا شد
امشب ملائک، بر او بخوانند، قدر و تبارک
گوید منادی، میلاد این گل، باشد مبارک
جانم حسن جان...
بند چهارم
مرغ دل ما، پر زده امشب، سوی بقیعت
چون جنّتِ ما، باشد حسن جان، خاک رفیعت
می تپه دلها، به عشقت آقا، باز توی سینه
آرزو داریم، برات بگیریم، جشن تو مدینه
جانم حسن جان...
- شنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 21:5
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه