• دوشنبه 14 آبان 03


حیف که از دست ما ماه خدا می‌رود

3691
2

حیف که از دست ما ماه خدا می‌رود
ماه مناجات و نور، ماه دعا می‌رود
ماه سحر خیزی اهل صفا می‌رود
ماه وصال علی، ماه ولا می‌رود
ماه خدا فت رفت، جلوۀ بدرش به خیر
زمزمـه‌های شب و لیلۀ قدرش به خیر
بود به روی خدا، چشم تماشای ما
خواندن جوشن کبیر، صوت دل‌آرای ما
هر شب و هر روز بود، بزم خدا جای ما
زمـزمۀ افتتاح، سـر زد از آوای مـا
حیف که مانند برق، این مه معبود رفت
دیـر ز راه آمد و، خنده زد و زود رفت
ماه خداوند رفت، ماند به دل آه ما
دست خداوندگار بود به همراه ما
نور به افلاک داد، ذکر هو الله ما
ذکر هو اللهِ ما، اشک سحرگاه ما
نـالۀ العفو مـا از رمضان دل ربود
گاه دعای سحر، گاه ابوحمزه بود
زآینۀ دل گرفت ماه خداوند، زنگ
سلسلۀ زلف وصل، بود سحرها به چنگ
عبد خدا بود و صلح، دیو هوی بود و جنگ
یافت ز خون علی صورت این ماه، رنگ
محفل قرب خدا کوی علی بود و بس
روی جمیل خدا روی علی بود و بس  
شاعر:غلامرضا سازگار

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران