• دوشنبه 3 دی 03


فرصت توبه گذشت و گریه می بارم هنوز

4697
6

فرصت توبه گذشت و گریه می بارم هنوز
 حسرت اوقات غفلت را به دل دارم هنوز
باز هم جا ماندم و این غافله از ما گذشت
 مانده خاری در کف پا و گرفتارم هنوز
هر چه درمان بود مخصوص ضیافت خانه بود
 عافیت بود و شفا هر چند بیمارم هنوز
بعد از آن شب های بهتر از تمام سال ها
 در مسیر بندگی ای وای کم کارم هنوز
من نبودم زینت مهمانی خوبان تو
 هر چه تو بخشیده ای من عبد سربارم هنوز
گر چه دارد می رود این ماه اما میزبان
 باز می گوید گنه داری؟ خریدارم هنوز
لحظه ای با ما سرِ یاری اگر داری بیا
 اشتیاق دستگیری از تو را دارم هنوز
تا که من هستم چرا بر دیگران رو می زنی
 من که قبل از هر که گویی دوستت دارم هنوز
شاعر:جواد حیدری

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران