جمعیم گرد هم که جهان را خبر کنیم
با یک نگاه خاک زمین را گهر کنیم
با او مِسِ وجود جهان مثل زر کنیم
جان را به عشق شاه ولا معتبر کنیم
ما در نماز قبلهء رخسار حیدریم
مجنون عوالم و خودِ لیلاست مرتضی
خاکی ترین مدرس بالاست مرتضی
حیدر محمد و خودِ زهراست مرتضی
یوسف ترین عزیز دو دنیاست مرتضی
ما یک کلاف پوچ به بازار حیدریم
ذراتِ جِرم هر دو جهان سینه چاک او
او بوتراب و آدم و حوّا ز خاک او
مستان تمام ، مستِ میِ پاکِ تاک او
جرم تمام اهل ولا حبّ پاک او
دار آورید میثم تمّار حیدریم
عالم تمام قطره و دریا ابوتراب
هستی تمام ذره و صحرا ابوتراب
دنیا تمام بنده و مولا ابوتراب
دلداده ایم و رهزن دلها ابوتراب
ما چون غبار بر سر دیوار حیدریم
نام علیِ عالیِ اعلا عبادت است
ما در نیاز و حضرت مولا سخاوت است
دست توسلیم و فقط او اجابت است
مولای ما یگانه مسیر سعادت است
ما بنده ایم بندهء دربار حیدریم
در بارگاه او همهء خلق همچو مور
قرآن علی صُحُف علی و بوالحسن زبور
ساکن به شب شدیم علی شد شعاع نور
غرق دعا شدیم و علی شد صفای طور
دست شفاست حیدر و بیمار حیدریم
خیرالامور حضرت دلدل سوار ماست
قبل از نماز نام علی در شعار ماست
خدمت به خادمین علی افتخار ماست
با مدعی بگو که علی کار و بار ماست
ما در مدار نقطهء پرگار حیدریم
عالم تمام محو کمال و مرام او
هفت آسمان و جنت اعلا به نام او
ختم کلام مصحف حق در کلام او
شاه و گدا و عالِم و عامی غلام او
ما تاجدار حبِّ گهربار حیدریم
شعر و شرار زلف نگارم فقط علیست
پیر و مرادِ ایل و تبارم فقط علیست
یارم علیست باغ و بهارم فقط علیست
شاهد نوشت دار و ندارم فقط علیست
بیمار و بیقرار و گرفتار حیدریم
- دوشنبه
- 6
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 2:21
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
داریوش جعفری
ارسال دیدگاه