بنداول
داره روی لب دائم زمزمه
ذکره مجتبی بی بی فاطمه
نفسی بفداک سیدی حسن
ذکر رو لب شاه علقمه
.....
سامان من حسن
ایمان من حسن
ای جان وهستی و
جانان من حسن
بنددوم
وای از لحظه ای که تیغ میزنه
رجز توی جنگ بلیغ میزنه
یک زن شترسوار تو جمل
از وحشت فقط هی جیغ میزنه
.....
ای بدل حسن /ای بی مثل حسن
ای حیدری تبار شیرجمل حسن
یا حسن یامولا یا حسن یامولا
#شعر_و_سبک_غلام_قنبر
- سه شنبه
- 7
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 3:58
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه