• دوشنبه 3 دی 03


چه خوش است رنج و محنت به ره وفا کشیدن

1781
1

چه خوش است رنج و محنت به ره وفا کشیدن
 چه خوش است ناز جانان همه را به جان خریدن
چه خوش است جان سپاری به قدوم چون تو یاری
 به منای کربلای تو شها به خون طپیدن
چه غمی و بی پناهی به حضور چون تو شاهی
 که خوش آیدم به راه تو شها بلا کشیدن
چه شود اگر عموجان، بروم به سوی میدان
 که خوش است از تو فرمان و ز من به سر دویدن
چو غزال مجتبی شد ز میان خیمه بیرون
 به شتاب از پی آمد شه دین برای دیدن
چه عمو چه نوجوانی چه گلی چه باغبانی
 به حسن صبا خبر ده که چه جای آرمیدن
بشکافت کوفیان را صف و زد به قلب لشگر
 چه خوش است از غزالی همه گرگ ها رمیدن
به جواب اهل کوفه به زبان حال می گفت
 چه خوش است ناسزاها به ره خدا شنیدن
زند آتشم "حسانا" غم شاهزاده قاسم
 بنگر بدست گلچین گل نوشکفته چیدن
شاعر:حبیب الله چابچیان

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران