از ما نظر لطف شما دفع بلا کرد
از شأن تو گفتند به جبریل صفا کرد
دست تو کرمخانهی سیار بنا کرد
نامت چقَدَر حاجت شرعیه روا کرد
با اینکه به ادراک مقامت نرسیدیم
از ذکر "الهی بِحسن" معجزه دیدیم
تیغ تو "اَشِدّاءُ" نگاهت "رُحَما" شد
بر خاک نظر کردی و افلاک به پا شد
در زلف تو پیچید هوا باد صبا شد
حافظ به مِیِ عشق تو فخر الشعرا شد
«المنة لِلَّه که در میکده باز است
سلطان سلاطین جهان بنده نواز است»
جبریل غلامت شده بی جیره مواجب
فقه الفقها! پاورقیِ تو مکاسب
جز «ابن علی» چیست برای تو مناسب؟
تیغ دو لبه هستی و در معرکه غالب
دلدادهی آن خال بنی هاشمی ام من
قلبم حسنستان شده و قاسمی ام من
احزاب و اُحُد میشود از رزم تو تکرار
ذکر ظفرت نعرهی یا حیدر کرار
از هیبتِ زهراییِ تو موقع پیکار
لرزید به خود در جمل آن جَدّهی کفار
فریاد کشیدی نسب حیدری ات را
ای شیر بنازم غضب حیدری ات را
مثل پدرت در دو جهان شاه و ولی نیست
در اینکه ولی اوست که اما و ولی نیست
در بین یلان هیچ یلی مثل علی نیست
مانند شما خلقت چیزی ازلی نیست
محبوب ترین معجزهی صبح الستی
تا بوده علی بوده و تا هست تو هستی
از طور تو موسی به ملاقات خدا رفت
در چلّهی موی تو به میقات خدا رفت
نام تو همان لحظه به تورات خدا رفت
مقصود شَبَر بود به مرآت خدا رفت
وقتی «اَرَنی» گفت فقط روی تو را دید
یا اینکه غلامان سر کوی تو را دید...
«رفتم به در صومعهی عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد»
تضمین شده از شیخ بهائیست موارد
خیلی به تو وابسته شدیم ای بت واحد
«یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه»
در زیر لوای تو چه جای نگرانیست
هرکس که نشد مست تو بیمار روانیست
در مسلک تو غیر کرم هیچ روا نیست
جانا مگر این قاعدهی قوم شما نیست؟
ذکر مَلک از عالم ذر ناد علی بود
روزی جهان در کف اولاد علی بود
از ناحیهی لطف شما ادعیه داریم
ما هرچه که داریم از آن ناحیه داریم
کلب الحسنیم و نسب عالیه داریم
در صحن دل سوخته زهرائیه داریم
غم روی غم سینهی پر درد نشانی
از مادر سادات نداریم نشانی
ای گنبد گیتی به عنایات تو دوّار
بر تو چه گذشته که شده روز و شبت تار
ای سوخته از داغ غم داغی مسمار
خون گریه کنیم از غم آن روضهی خونبار
مادر وسط شعله ، پدر روی زمین بود
مکشوف ترین روضهی تاریخ همین بود
- سه شنبه
- 7
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 21:10
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
عماد بهرامی
ارسال دیدگاه