• جمعه 2 آذر 03


شعر اعتراضی، اجتماعی_سیاسی -(به وقتش تا توانسته گران خورده گران خورده...)

547

به وقتش تا توانسته گران خورده گران خورده
به وقتش رایگان رایگان رایگان خورده

به وقتش بردنی ها را به نرخ اسمان برده
به وقتش خوردنی ها را به  نرخ این دکان خورده

تن مرد و زن و پیر و جوان زخم است از تیغش
چقدر امروز خون از این قماش بی زبان خورده

مترس از  آنکه بازویی ندارد بحر نان خوردن
بترس از آنکه یک عمری به  نرخ روز نان خورده

امان از خنده های پوچ و توخالی و پوشالی
از ان ترسو که بر بازوش مهر قهرمان خورده

امان از دشمن دانا امان از دوست نادان
همانکه وقت خوردن گوشت را با استخوان خورده

خدایا کم کن از ما  شر بختک های جاهل را
که هر چه خورده اسلام از همین نا عاقلان خورده

  • چهارشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران