به وقتش تا توانسته گران خورده گران خورده
به وقتش رایگان رایگان رایگان خورده
به وقتش بردنی ها را به نرخ اسمان برده
به وقتش خوردنی ها را به نرخ این دکان خورده
تن مرد و زن و پیر و جوان زخم است از تیغش
چقدر امروز خون از این قماش بی زبان خورده
مترس از آنکه بازویی ندارد بحر نان خوردن
بترس از آنکه یک عمری به نرخ روز نان خورده
امان از خنده های پوچ و توخالی و پوشالی
از ان ترسو که بر بازوش مهر قهرمان خورده
امان از دشمن دانا امان از دوست نادان
همانکه وقت خوردن گوشت را با استخوان خورده
خدایا کم کن از ما شر بختک های جاهل را
که هر چه خورده اسلام از همین نا عاقلان خورده
- چهارشنبه
- 8
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 15:42
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمود یوسفی
ارسال دیدگاه