شبِ میلاده ، خیلی دلم شاده
به علی که آقای جهانه خدا داده آقازاده
حاتم امشب میشینه درِ خونه
میکائیلم کاسهشو میرسونه
پهنه بزمِ ولیمهی کریمونه
گداها که بیکَسَن
با ملائک میرسن
بگیرن عیدی از بابای حسن
ما گدایی بلدیم
شب میلاد اومدیم
توی دنیا تنها این در رو زدیم
«مولا، مولا یا حسن جانم»
پدرت حیدر ، مادرِ تو کوثر
خودم و پسر و پدر و مادر من واسه تو نوکر
آقا جز تو من کسی رو ندارم
خونوادهم، یارم و کس و کارم
نوکر بودن همهی ایل و تبارم
تو که آقای منی
به دلم سر میزنی
تو خودت خواستی که باشم حسنی
تو سراغم اومدی
درِ خونهم رو زدی
تو گدانوازی رو خوب بلدی
«مولا، مولا یا حسن جانم»
سَر و سرداری ، زادهی کرّاری
شجاعت و دلاوری و جَنَمی مثل بابات داری
شیر صفّین، سردار جملی تو
مثل حیدر، پهلوون و یلی تو
طوفان میشه، تا که میگی یاعلی تو
تیغ صُلحت میبُره
سَرِ تسلیم نداره
سکوتت عینِ تیغ ذوالفقاره
عزت دنیا حسن
ما عزیزیم با حسن
تو مُعِزُالمومنینی یا حسن
«جانم، جانم یا حسن جانم»
*شاعر: #داود_رحیمی
*سبک: #محمدجواد_صادقیان
- چهارشنبه
- 8
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 16:25
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
داود رحیمی
ارسال دیدگاه