پادشاه کربلا را افسر است
قوّت زانوی شاه محشر است
سرو گلزار وسیع مرتضی
در شجاعت امتثال حیدر است
نام زیبایش ابو فاضل بُوَد
جمله عُشّاق جهان را او سر است
دلبران را دلبری کارش بُوَد
دلبر است او دلبران را دلبر است
قامت زیبای او اندر جهان
همتراز عرش حیّ داور است
بس کشیدَست قامت رعنای او
اَلفِ اَلف طوبا به پیشش کمتر است
فاطمه آغوش خود بر او گشود
صاحب عِزّ و مقام اکبر است
صف به صف صدها هزاران حاتمش
سائل یک نیم نگاه سرور است
قبله گاه جمله سر مستان عشق
قعر دریای وفا را گوهر است
غیرتش! قاصر به تحریرش قلم
ذات غیرت را اباالفضل جوهر است
وصف شاهنشاهِ غیرت (ثاقبا)
کِی توان؟او اَشهران را اَشهر است
- چهارشنبه
- 8
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 17:3
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی فخرالدین اسکندری
ارسال دیدگاه