به سر میزنم
عزادار ابالحسنم
وسط نماز
به حالت راز و نیاز
وقتی که مولا سجده کرد
پیش خدابه خاک افتاد مرد نبرد
گرم مناجات و دعا
روی لبش ذکر خدا
یه نانجیب اهل فریب
تاعلی رو به سجده دید
شمشیرشو بیرون کشید
شمشیری که زهر الوده
عمری پی مولا بوده
کفر تمام پاشد اومد پشت امام
یه ضربه زد که کار مولا شد تمام
شکافته شد فرق سرش
درد زیاد رسید تاعمق جگرش
ازوسط عرش خدا
علی روحی له الفدا
صدای ناله های زهرا روشنفت
به زیر لب فزت و رب الکعبه گفت
مسجد و خون گرفته بود
حسن زبون گرفته بود
به کام مولاشدحرام
لذت خوندن نماز اول وقت
نماز مولا ناتمام
یه دست مولاروحسن
یه دست دیگه روحسین گرفته بود
عزای مولاروتموم عالمین گرفته بود
علی امام عالمین
زمزمه کرد که ای حسن که ای حسین
دست منو رهاکنین
باباتونودعاکنین
حالارسیدیم به خونه
خودم میام ببین باباتون میتونه
خواهرتون تو خونه چشم به راهمه
توی دلش از ماجرای کوچه تاحالاغمه
نبایداینجورببینه
شکسته شد فرق سرم
نمیتونم نگاه کنم به گریه های دخترم
میون خونه ی مولا
دوباره غوقاشدبه پا
دوباره زنده شد غم مادرو داغ کوچه ها
زینب غمدیده رسید
تاسرباباش علیو شکسته دید
اهی ازعمق دل محزونش کشید
صدای گریشو میشد تودل اسمون شنید
صدای خسته علی
که زینب و دعوت به ارامش میکرد
میگفت بابا هنوز نیومده برات روز نبرد
پس یکمی اروم بگیر
نوای یاحسین مظلوم بگیر
یه روز میاد جلوچشات
کشته میشن برادرات
پس امروز واروم بگیر
نوای یاحسین مظلوم و بگیر
یه روز میاد توکوفه و شام بلا
میری اسارت دختر شیر خدا
یه روز میاد به خاک وخون
میبینی پیکرحسین
یه روز میاد به نیزه ها
تو میبینی سر حسین
- پنج شنبه
- 9
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 1:27
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
رضا شینی
ارسال دیدگاه