تو هستيه زهرايي ،. تو حيدر كراري
تا به قيامت آقا. گردنمون حق داري
بخدا كه اين كلامه خوده اللهِ
كه فقط شما خليفه ي بِلا فصلي
فاتح خيبري و اين اتفاقي نيست
هر چي كه باشه تو باباي اباالفضلي
من از اون بچگيام مادريم
عمري منصوب همين نوكريَم
بِنْويسيد اين و بروي كفنم
حيدريم حيدريم حيدريم
يا حيدر يا حيدر يا حيدر
عزت دو دنيا رو. ،. به يك شبه پيدا كرد
اونكه درِ اين خونه ،. به پاي تو زانو زد
هركي از تَهِ دلش يه يا علي ميگه
من اونو به عشق تو رفيق ميدونم
دونه دونه اين يا حيدرايي كه ميگم
من به دامن پاكِ مادر مديونم
من از اون بچگيام مادريم
عمري منصوب همين نوكريَم
بِنْويسيد اين و بروي كفنم
حيدريم حيدريم حيدريم
يا حيدر يا حيدر يا حيدر
به برْكتِ زهراته ، نوكرا ميشن بيشتر
هر كي يه يازهرا گفت ، تو ميخريش توو محشر
هر كي به نوكريه فاطمه منصب شد
پيش چشماي امام رضا مقرب شد
از روزي كه دلمو به فاطمه دادم
خود به خود تموم زندگيم مرتب شد
ام الزينبي و تو عشق مني
بي صحني خيلي شبيهِ حسني
اما خيلي زود نوكرا ميان
شبِ جمعه تو بقيع سينه زني
ام الزينب مدد بي بي جان....
- پنج شنبه
- 9
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 2:1
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه