رسیده لحظه ی فراق و وقت رفتنه
ببین که زینبت برا تو سینه میزنه
ببین که غصه ی تو قلب مارو میشکنه
هوای کوفه بی تو سرده پر نزن نرو
تو قلب من یه دنیا درده پر نزن نرو
ببین غمت بامن چی کرده پر نزن نرو
.........
نگاه بکن حسن یه گوشه بیقرارته
حسین تو باچشم پر زخون کنارته
اونیکه میکشه ماهارو حال زارته
جدایی از تو سخته زینبت روهم ببر
حالا بگو چکار کنم بدون تو پدر
بیا و پر نزن نرو نرو به این سفر
........
چقد دلت گرفته این شبای آخری
خودم میدونم اینو که بفکر مادری
برات بمیره دخترت که زار و مضطری
نصیحتا رو کردی گفتی زینبم بیا
جدا میشی تو از حسین یه روز تو کربلا
جلو چشات میره سر حسین رو نیزه ها
- پنج شنبه
- 9
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 2:17
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
هاشم محمدی آرا
ارسال دیدگاه