• دوشنبه 3 دی 03


درد سر، بین گذر، چند نفر، یک مادر

3145

درد سر، بین گذر، چند نفر، یک مادر
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر
دیشب از داغ شما فال گرفتم، آمد :
دوش می آمد و رخساره... نگویم بهتر!
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،
نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر
چه شده، قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر!
شاعر:کاظم بهمنی

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران