عزّتم..شان و وقارم را گرفتم از علی..
دولتم را افتخارم را گرفتم از علی..
می برد بالا و بالاتر ..مقامِ نوکرش..
فاش گویم هر چه را دارم گرفتم از علی
در کویرِ خشگ بودم او نجاتم داده است
هیچ می دانی بهارم را گرفتم از علی
نامِ مولا مشتق از نامِ خداوندِ جلی ست
پس بنابراین قرارم را گرفتم از علی..
مُلکِ من کرببلا و خانه ام شهرِ نجف..
انتخابِ این دیارم را گرفتم از علی
بعد از این اربابِ من در نُه فلک باشد حسین
نوکریِ شهریارم را گرفتم از علی...
سالها چشم انتظاری می کشم بهرِ فرج
شکر...حتّی انتظارم را گرفتم از علی
یا علی گفتم همه امواتِ من شیدا شدند
حکمِ تطهیرِ تبارم را گرفتم از علی
- جمعه
- 10
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 2:41
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه