لحظه ها ،لحظه های خوبی واسه ی بندگیه
این روزا ،روزای چشیدن طعم تشنگیه
ببین چشامو که خیسه
مقتل اینو مینویسه :
(وقتی مقتل مینویسه)
قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ،عَطْشَاناً
آخه چطوری من آب بخورم این روزا؟
وقتی که تو تشته بودی زیر دست و پا
ای آقا (۳)
چقدر زخمیه. تموم تنت
دارم دق میکنم تورو (غریب کشتنت)۲
غریب کشتنت ...
--------------------
لحظه ها،لحظه های خوبی واسه ی بندگیه
این روزا ،روزایی برای درک گرسنگیه
کی درد منو میدونه
وقتی روضه خون میخونه :
قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ،جَائِعاً
آخه چطور افطار بکنم این روزا ؟
وقتی تو گرسنه بودی تو گودال آقا
ای آقا (۳)
جسارت شده،به پیراهنت
دارم دق میکنم تورو (غریب کشتنت)۲
غریب کشتنت ...
--------------------
لحظه ها،لحظه های خوبی واسه ی بندگیه
گریه تو،روضه ی تو از واجبات زندگیه
روضه خون تو مادره
روضه ی تن بی سرِ...
قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ،ذَبیحاً
مگه میشه من نمیرم از این غم آقا؟
سر تورو زینب دیده روی نیزه ها
ای آقا (۳)
میخنده چرا،آخه دشمنت؟
دارم دق میکنم تورو (غریب کشتنت)۲
غریب کشتنت ...
- جمعه
- 10
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 20:52
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
یوسف زندیه
ارسال دیدگاه