دل تو دلم نیست دیگه
چه جور بگم بیتابم
دوباره خواب دیدم که
تو حرم اربابم
یه گوشه از صحن تو
رو به ضریح ایستادم
چه لحظهی خوبی بود
به تو سلام میدادم
به تو سلام میدم حسین، به روم نیار چقدر بدم
نمیشه باورم یه سال، شد و حرم نیومدم
« جانم حسین، جانانم حسین »
-----------------------
خونهی امّید من
شده همین هیئتها
به قاب عکس گنبد
خیره میشم ساعتها
دلم پر از تشویشه
میزنه قلبم بدجور
حال دلم خوب میشه
با یه سلامم از دور
به تو سلام میدم حسین، به روم نیار که بیوفام
همیشه هرکجا برم، میگم که نوکر شمام
« جانم حسین، جانانم حسین »
-----------------------
آبرومو پیش تو
آقا گرو میذارم
از خوشیهای دنیا
من غمتو دوست دارم
آبروی این نوکر
دونه دونه اشکاشه
موقع جون دادن کاش
دستم رو سینهم باشه
به تو سلام بدم حسین، که بشنوم جوابمو
روز قیامت به خودت، بدن حساب کتابمو
« جانم حسین، جانانم حسین »
- جمعه
- 10
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 20:57
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
سید محمد حسن احمدی
ارسال دیدگاه