اى تيغ هميشه بى خبر مى آيى
يك روز به شكل ميخ در مى آيى
امروز تو شمشيرى و فردا قطعا
درقالب يك تير سه پر مى آيى
*
يك مرتبه كم شتاب باشى خوب است
با قاعده با حساب باشى خوب است
فكر دل فاطمه نبودى اما
فكر جگر رباب باشى خوب است
*
اى تيغ همين قَدَر نمى فهمى نه
فرق پدر و پسر نمى فهمى نه
آن روز چه قدر گريه كردم گفتم
زن آمده پشت در،نمى فهمى نه؟
*
ماندم كه چرا تو با غضب مى رفتى
اين گونه سوى شاه عرب مى رفتى
آن روز كه ميخ بودى اما اى كاش
از پشت در خانه عقب مى رفتى
- شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 3:4
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
علی زمانیان
ارسال دیدگاه