سرگرم عشق بازی با نام اکبرم
چون مرغ خسته ام که پی دام اکبرم
ره گم نکرده ام اگر اینجا نشسته ام
بهتر بداند اهل جهان ، رام اکبرم
از قول من به آل فتن گوش زد کنید
من مست جام حیدری و جام اکبرم
هیهات کی روم به در خانه ای دگر
تا ریزه خوار سفرهٔ اکرام اکبرم
دنیای دون پیش کش اهل خاصش
عبد علی الدوام به پیغام اکبرم
هرگز ز چهره ام نشود کم غبار حزن
اندر عزای محنت و آلام اکبرم
آن قطعه قطعه پیکر و آن پیر و آن عبا
من اشک ریز روضهٔ فرجام اکبرم
شاعر:مصطفی اسکندری
- شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 20:34
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی فخرالدین اسکندری
ارسال دیدگاه