• سه شنبه 4 دی 03


نه آب آمده نه آبرو گذاشته اند

1149

نه آب آمده نه آبرو گذاشته اند
حدود دین خدا را فرو گذاشته اند
نماز خون خدا با تیمم و این قوم
چقدر مشک برای وضو گذاشته اند
عمو از این همه مشکی که آمده خیمه
از اصغر است همان را که رو گذاشته اند
هنوز شانه به دست است دختری در پشت
مردّد است برای تو مو گذاشته اند؟
چه قدر تیر که از جنگ با علی اکبر
ذخیره کرده برای عمو گذاشته اند
چگونه داد زدی که برادرم دریاب
مگر برای تو اصلاً گلو گذاشته اند؟
شاعر:مهدی رحیمی

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران