• دوشنبه 5 آذر 03

 سید پوریا هاشمی

امیرالمؤمنین(ع)، ضربت خوردن -(خیره به آسمان شده این دیده ی ترم...)

980

خیره به آسمان شده این دیده ی ترم
من بی کس همیشه تاریخ حیدرم..

یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست
از ابتدا غریب مرا زاد مادرم

امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم
آغوش باز کرده در این شام آخرم

افطار تلخ من به نمک باز میشود
خرما چرا گذاشته زینب برابرم

ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده
راحت شدید از من و فریاد منبرم

وقت اذان شده است مهیای رفتنم
شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم

الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد...
یارب گواه باش که پر گشته ساغرم

فزت و ربّ کعبه!سرم غرق خون شده 
این را برای فاطمه سوغات میبرم

من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دم خانه دخترم

زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو..
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم

از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد
از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم

فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا نیست معجرم

فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که زنسل پیمبرم

فریاد میزنند که زینب حسین کو؟
فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 2:41
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران