یا حیدر(ع)
بستری گردیده مولا مرتضی
مانده بر جا کیسه نان وغذا
مانده بر بابا نگاه زینب است
جان او از حال بابا بر لب است
جان زینب حرفی از رفتن مزن
حرفی از هجران خود با من مزن
من ندارم طاقت داغی دگر
داغ مادر بس بود مارا پدر
تو بمان ای سایه روی سرم
ای امید من ز بعد مادرم
پشت در بابا یتیمان اشکبار
کاسه شیری در کفند وبیقرار
بیقرار دیدن روی تو اند
پای بست وساکن کوی تو اند
رو به بالا رفته دستان دعا
جمله خواهان شفایت از خدا
خیز از جا بهر دلداری شان
تا نمایی بازهم یاری شان
خیز وانبان غذا بر دوش گیر
منتظر باشند افراد فقیر
شعر:اسماعیل تقوایی
- دوشنبه
- 13
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 2:17
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه