بارم زمين افتاده كارم بهم پيچيده
اومد اونيكه از تو محبت ديده
از شرم سرم پايينه
بار گنام سنگينه
اين بي وفا باز از تو وفا ميبينه
ببين آلودم /ببين سر گشتم
قبولم كن كه/ بازم برگشتم
بحق علي و بحق فاطمه
شب قدري يارب تو بگذر از همه
—————
توو سختي يارم بودى ، صبر و قرارم بودى
هربار صدات كردم من كنارم بودى
يارب دلم تاريكه ، مرگم بهم نزديكه
عمرم گذشت و فرصت ندارم ديگه
بگير دستم رو / نذار تنهاشم
ميخوام اونيكه / تو ميخواي باشم
بحق غريبيه صاحب الزمان
به ما بي پناها خودت بده امان
———————
احسانه لبريزى تو ، عشق دل انگيزى تو
پس آبروى من رو نميريزى تو
هستم غلام حيدر ، مستم ز جام حيدر
روز قيامت ميگم آقامه حيدر
علي مولامه / منم مجنونش
مقرب ميشم / دم ايوونش
بحق يدالله ، به غربت على
به ما رحم کن امشب ، به عزت علي
—————
گرچه برات سربارم ، زخمه دل بيمارم
شادم كه توو درگاهت حسينو دارم
با معرفت اربابه ، نيكو صفت اربابه
اونكه نجاتم ميده فقط اربابه
شب قدر من/ توي دستاشه
الهي رزقم زيارت باشه
بحق حسينو بحق زينبش
بحق تن مونده زير مركبش
بحق حسينو علي اكبرش
بحق گلوى علي اصغرش
بحق حسينو ساعت آخرش
به ساعات سخته بريدن سرش
بحق حسینو پیرهن حسین
چقد نیزه خورده به بدن حسین
بحق حسینو غارت دشمنش
پیش چشم زهرا برهنه شد تنش….
- شنبه
- 19
- فروردین
- 1402
- ساعت
- 12:37
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
محمد جواد پرچمی
ارسال دیدگاه