تو خونه خدا اقام و کشتنش
علی روکشتن و نمی شناختنش
تو کوچه ها که میرفت نگاش به سمت زمین
میگفت که فاطمه جان بیا علی رو ببین
بی تو ای گل بهار من
چی گذشت به روزگار من
به کجا کشیدی کار من
کسی که اومده تا یتیم نوازی کنه
میره برای سفر خدا رو رازی کنه
خوشیا حرومه بی علی
شب قدر کدومه بی علی
دیگه کار تمومه بی علی
ستون خونه خدا خراب شده
محاسن علی به خون خزاب شده
به خونه میرسه با سری که بسته شده
چه قدر خمیده شده چقدر شکسته شده
سرش رو پای مجتباست
رو لبش یه اسم اشناست
نگرون شاه کربلاست
با فرق غرق خون علی مرتضی
میخونه روضه شهید کربلا
- دوشنبه
- 13
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 3:20
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه