راحت از غم شد حضرت حیدر
زینب کبری می زند بر سر
یـــا علـی مـــظلوم ۴
◾️◾️
چاه و نخلستان همدم ندارد
زینب به دیوار سر میگذارد
مهر و سجاده را غم گرفته
مسجد کوفه ماتم گرفته
یـــا علـی مـــظلوم ۴
◾️◾️
در جنان زهرا چشم انتظار است
منتظر بهر دیدن یار است
می رود حیدر با دلی پرخون
فرق خونین و صورت گلگون
یـــا علـی مـــظلوم ۴
◾️◾️
سفره ها دیگر شد تُهی از نان
رفته ز دنیا باب یتیمان
پیر اعمی در خرابه دلگیر
در کف ایتام کاسه ای از شیر
یـــا علـی مـــظلوم ۴
- چهارشنبه
- 15
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 3:53
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
امیررضا فرجوند
ارسال دیدگاه