تو پادشاهی و من مستمند دربارم
مگر تو رحم کنی بر دو چشم خونبارم
مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم...
ردای عفو، برازندۀ بزرگی توست
وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم
امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم
تو را به فضل تو میخوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم ...
- دوشنبه
- 20
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 15:6
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
سجاد سامانی
ارسال دیدگاه