روسیاهم مستمند خانه ات هستم هنوز
مرغ بام تو اسیر دانه ات هستم هنوز
از تو ممنونم که با این بد مدارا می کنی
بار سنگینم عذاب شانه ات هستم هنوز
راه را گم کرده ام در کوچه های بی کسی
بیقرارم در پی میخانه ات هستم هنوز
با گناه آلوده ام اما به رسم نوکری
گرم نام نامی جانانه ات هستم هنوز
روزه دارم تشنه ی یک ماه مهمانی شدم
در هوای جرعه ی پیمانه ات هستم هنوز
آب و نانم داده ای عمری گل نرگس ببین
دور شمع عشق تو پروانه ات هستم هنوز
باز هم فطریه ام را می دهی آقای من
نان خور این سفره ی شاهانه ات هستم هنوز
حرف حکم عقل در من هیچ تاثیری نکرد
عاشقم یابن الحسن دیوانه ات هستم هنوز
فطر را باید که با روی تو عید اعلام کرد
ماه من برگرد تا مستانه ات هستم هنوز
- سه شنبه
- 21
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 2:44
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
جابر عابدی
ارسال دیدگاه