ای کلید فتح خیبر فاطمه
ذوالفقار دست حیدر فاطمه
ای شهید اول راه علی
پیش مرگ قلب آگاه علی
گرنبودی زندگی معنا نداشت
مرتضی آئینه ی تقوا نداشت
تا خدا خاک گل آدم سرشت
روی پیشانی او زهرا نوشت
ای ثناگوی تو قرآن مبین
فرش راهت شهپرروح الامین
بائ بسم الله درس عاشقی
لیله القدر امام صادقی
رستگاری با تو معنا می شود
قطره حتی با تو دریا می شود
ای تمام قدرت دست علی
نور خورشید از جمالت منجلی
آفتاب آئینه ای از روی توست
ظلمت شب جلوه گیسوی توست
سایه ی لطفت کران تا بی کران
دست بوست خاتم پیغمبران
انبیا را تاج فرق سر توئی
خانه زاد کعبه را همسر توئی
خلقت هفت آسمان را محوری
آبروی شیعیان در محشری
بی تو جنت عین زندان میشود
با تو آتش هم گلستان میشود
خوبرویان جهان را افسری
کشتی نوح نبی را لنگری
مردگانی را که داد عیسی نفس
از کرامات شما ها بود و بس
نام تو سرمایه ی هر زندگیست
بی تو جنت مایه شرمندگیست
چلچراغ آسمانها نور توست
تابش خورشید با دستور توست
ابر با اذن تو باران می شود
درد با نام تو درمان می شود
مرتضی از جبر دوران خسته بود
دست اورا غربت دین بسته بود
لکه بر رخسارچون ماهت که دید
اشک غم بر صورت ماهش چکید
ای پرستوی شکسته بال من
وای بعد از مرگ تو بر حال من
می روی غرق ملالم می کنی
جان پیغمبر حلالم می کنی؟
ای تمام آبروی مرتضی
نای رحمت در گلوی مرتضی
بار دیگر دلبری کن فاطمه
مرتضی را یاوری کن فاطمه
باز کن دستان زینب پرورت
کودکان را جمع کن زیر پرت
ای تمام آرزوهای علی
چاه شد بعد ازتو مآوای علی
تا کبود آن صورت چون ماه شد
محرم اسرار حیدر چاه شد
رفتن تو سینه چاکم می کند
پینه ی دستت هلاکم می کند
ترکی
جان حیدرتیزدی گون تک باتماقون
زینبی جاندان سالور آغلاتماقون
زینب کبرانی دیندیر فاطمه
آتش قلبون سوووندور فاطمه
قالموشام تغسیلیوه اقدام ایدوم
یا گیدوم قیزلاریوی آرام ایدوم
نصف شب سوایسته سه مندن اگر
کیم حسینون اللرینه سو ویرر
یوخ سوزوم من فتح خیبر ایتموشم
جنگیلرده آدون ازبر ایتموشم
هر زمان یوز ویردی محنت قلبیمه
صدق دیلدن سسله دیم یا فاطمه
آچ گوزون قویما آدامسیز حیدری
مرتضانون یوخدی سنسیز یاوری
دوره می دشمن آلوبدور فاطمه
دورعم اوغلون تک قالوبدور فاطمه
باشیمون سنسن مُصَفّا افسری
قویما دشمن باغلاسون بو اللری
- یکشنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 18:15
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی اسکندری
ارسال دیدگاه